tag:blogger.com,1999:blog-6221914157635362852.post6892596049810835163..comments2024-03-21T09:58:30.462+03:30Comments on نهالستان: از نیاکان ماست که بر ماستمحمد بابائی بالانجیhttp://www.blogger.com/profile/03150381397895456860noreply@blogger.comBlogger7125tag:blogger.com,1999:blog-6221914157635362852.post-47075377373206724942014-01-24T16:05:23.319+03:302014-01-24T16:05:23.319+03:30محمد بی
تشکر.
سؤزون ده سؤز یوخ.
منیم منظورم بو د...محمد بی<br /><br />تشکر.<br />سؤزون ده سؤز یوخ. <br />منیم منظورم بو دگیل دی کی استدلال کلا وجودی یوخ دی. اتفاقا کامنت ده بویوردوقون کیمی، بو کؤچموش و شفاهی ملت که افتخاراتی (اصلا بو افتخارات نه دی؟؟-) دونیانین مللت لرین آراسیندا اورتادان بیر آز یوخاری اولار، ایندی فقط های کوی گوجونه آیاق اوسته دی (آللاه رضاخانین و آتاتورکون تقصیراتین دان کئچسین). <br />اما بیزیم گرگرلی یولداشین شخصی مسائلیندن دانیشماق (مگر ضرورت حالتینده) سنین کیمی دیه رلی یازیچینین سطحینه یئمیردی. <br /><br />جان قوربانAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6221914157635362852.post-81467259675967729482014-01-23T15:38:45.807+03:302014-01-23T15:38:45.807+03:30لینک مطالب مربوط به این پست در در فیسبوک :
https...لینک مطالب مربوط به این پست در در فیسبوک : <br />https://www.facebook.com/Mohammad.Babaee.Balaneji/posts/101438430002180<br /><br />https://www.facebook.com/Mohammad.Babaee.Balaneji/posts/432562800121383<br /><br />https://www.facebook.com/Mohammad.Babaee.Balaneji/posts/292990167466659<br /><br />https://www.facebook.com/Mohammad.Babaee.Balaneji/posts/335452343208168<br />محمد باباییnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6221914157635362852.post-45475938512058645672014-01-23T15:16:24.044+03:302014-01-23T15:16:24.044+03:30آن وقت به یک باره و با استناد به چند مطلب موهوم چن...آن وقت به یک باره و با استناد به چند مطلب موهوم چنین فرهنگی را هم مصادره کردن، کار معناداری است. و من سعی کردم در همان خصوص بنویسم. و تاکید می کنم که عصبانی شدن هم حق مسلم ماست. اما نباید موضوع شخصی شود. بخشی از نوشته من اساساً درست نبود. و نباید می آوردم. مدتهاست این نوشته را نخوانده ام. عادت ندارم و درست نمی دانم به نوشته قبلی دست بزنم، اما خلف عادت کردم و این بخش را تحت تاثیر کامنت شما حذف کردم. <br /><br />«در خصوص شخصیت داریوش پیرنیاکان از اهل موسیقی حرفهای بسیار زیادی می توان شنید. مثلا این یکی معروف است و من از دوستانی که تحولات موسیقی را دنبال می کنند، شنیده ام. سه ماه بعد از زلزله بم قرار می شود که حسام الدین سراج در کرج کنسرتی عام المنفعه و برای بزرگداشت شادروان ایرج بسطامی برگزار کند که با کارشکنی رئیس وقت خانه موسیقی یعنی داریوش پیرنیاکان مواجه می شود. دلیل اصلی را اتفاقی که حدود سه سال پیش از زلزله و در کنسرت مشترک پیرنیاکان با شادروان بسطامی افتاد، بیان می کنند. ظاهرا در آن کنسرت داریوش پیرنیاکان بیش از موسیقی سرش با چیز دیگری! گرم بوده و بقدری خارج زده و جواب آواز بسطامی را نداده که او کلافه می شود و وسط کنسرت کار به دعوا می کشد. دوستی که این را برای من نقل می کرد حتی از شکسته شدن و زمین کوبیدن ساز پیرنیاکان هم سخن گفت. از کسانی که شاگرد ایشان هم بوده اند اگر سوال کنید چیزی جزء این نخواهید شنید. او چنین شخصیتی دارد و جزء صدای البته ممتاز تار او، سایر اقداماتش را جدی گرفتن اساسا کار درستی نیست. پیشینه موسیقی عاشیقی هم که نیازی ندارد تا از این یاوه ها تاثیر بپذیرد.»<br />محمد باباییnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6221914157635362852.post-84748768038839017672014-01-23T15:15:44.894+03:302014-01-23T15:15:44.894+03:30ناشناس عزیز،
حق با شماست. ممنون از تذکر شما. این ...ناشناس عزیز، <br />حق با شماست. ممنون از تذکر شما. این مطلب با لحن عصبی نوشته شده است. من از نوشتن آن پشیمان نیستم. اساساً معتقدم عصبانی شدن هم حق مسلم ماست. <br />دخترم را برده بودم کلاس موسیقی. وقتی منتظر بودم تا کلاس تمام شود در مجله موسیقی این مطلب را خواندم. تا آن تاریخ فقط داریوش پیرنیاکان را به عنوان نوازنده موسیقی می شناختم. بقدری ناراحت شدم که نفهمیدم تا منزل چگونه رانندگی کردم. بعداً خواستم او را ببینم. حتی خانه موسیقی هم رفتم. او در تبریز کنسرت داشت و در آن لحظه که فرصت فراهم بود، من گرفتار بچههایم بود. خوشحالم گفتگوئی صورت نگرفت. چون اکنون که آرام هستم دقیقاً می دانم از چه منظری این سخنان را به زبان آورده و گفتگو با آدمهائی که دنبال شواهد می گردند تا پیش فرضهای خود را ثابت کنند، هیچ فایدهای ندارد.<br />ملاحظه بفرمائید؛ تاریخ و فرهنگ ملل این منطقه چنان در هم تنیده است که اتفاقاً ممکن است حرف پیرنیاکان درست باشد. من در مقام نقد این گفته نیستم. در مقام نقد این گفتمان مضحکی هستم که خود را نقطه پرگار تمدن میشمارد. ایران باستان که به جز لشکرکشی و تشکیل حکومتهای بزرگ هنری نداشت. در جهان متمدن هم نه سر پیاز بود و نه ته پیاز. چنین ادعائی برای یونان باستان هم که تمدن آن هم سر پیاز بود و هم هنوز ته پیاز هست، مضحک به نظر می رسد. <br />اینجا همه چیز آن شفاهی است. و تمام آثاری که به آن فخر می کنند در کتب دیگران و یا در چند کتیبه باستانی که آن هم به زبان دیگران است تبت شده است. اگر بنا باشد از این قصه ها ببافیم، سنگ روی سنگ بند نمی شود. عربها کلی میتوانند ادعا کنند. ترکها میتوانند اساساً مدعی خیلی چیزها شوند. و بر اساس اینگونه استدلالها دست آن اتفاقاً پرتر هم هست. <br />استاد حسین علیزاده گفتگوئی دارد با محسن شهرنازدار که در قالب یک کتاب منتشر شده است. این کتاب بسیار خواندنی است. در جائی استاد می گویند ما موسیقی سنتی نداریم و موسیقی های سنتی داریم و بعد به موسیقی بومی می رسند و در خصوص موسیقی عاشیقهای آذربایجان با اشاره به حماسه کوراغلو، توضیح کوتاه اما بسیار دقیقی می دهند که نشان از عمق دانش ایشان است. ایشان دوره این موسیقی را متعلق به فرهنگ فتودالی می دانند که در آن قهرمان داستانها از ظلم ارباب و یا شکست در عشق می گویند. بعد اضافه می کنند که فرم این موسیقی گرچه سیاسی هم هست، اما وقتی به مسائل روز می پردازد، بسیار سطحی می شود. بعبارت دقیقتر و ساده تر منظور استاد این است که این موسیقی به قدری سنتی و اصیل است که حتی با شعر تُرکی، تا کنون کسی موفق به خلق اثری جدید که ماندگار باشد، نشده و همه سطحی از آب در آمده اند. عاشیق دهقان در رادیو ارومیه قبل از انقلاب در وصف شاهنشاه می خواند و بعد از انقلاب هم بسیاری از عاشیق ها در خدمت افکار جریانهای چپ خواندند. کسانی سعی کردند برای قهرمانان آذربایجانی جنگ مانند شهید باکری، موسیقی عاشیقی اجرا کنند. هیچکدام موفق از آب درنیامد و بلافاصله فراموش شد. موسیقی عاشیقی فقط با حماسه های آذربایجانی و با زبان خاص ترکی خود زیباست. دست کم به اذعان یکی از برجسته ترین اساتید موسیقی ایران، آثار بعدی همه سطحی بوده اند. چنین پیوندی میان این نوع موسیقی و زبان ترکی و فرهنگ اساطیری آذربایجان، برقرار است. <br />محمد باباییnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6221914157635362852.post-49584709254817257492014-01-23T04:32:17.822+03:302014-01-23T04:32:17.822+03:30قارداش متنی اصلاح ائله مه ک لازیم. احمدین سؤزو حق ...قارداش متنی اصلاح ائله مه ک لازیم. احمدین سؤزو حق دی. بوردا مستدلات آز دی و نامربوطلار چوخ. <br />سن اونون سؤزلرینی نقد ائله مه ک دن، و اونلارین تاریخی کؤکونو چیخارتمادان، اونون رفتار و شخصیتینه باخمیسان. <br /><br />سنین یازین بیر جور "ساکت قالماماق" دی و استدلال آز گؤرونور بیله سینده. <br /><br />ارادتAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6221914157635362852.post-14317531501637152952012-07-09T23:27:22.401+04:302012-07-09T23:27:22.401+04:30احمد عزیز، با همه توصیفی که از شخصیت آقای پیرنیاکا...احمد عزیز، با همه توصیفی که از شخصیت آقای پیرنیاکان کردم و شاید هم اصلا لازم نبود اما ایشان یکی از بهترین های موسیقی ایران است و صدای تارش کم نظیر، این از این.<br />چند ده سال پیش نظیر همین تحقیق را مرحوم کسروی کرد و به این نتیجه رسید که همین 400 سال قبل پدر و مادر من به زبان اصیل آریائی پهلوی آذری صحبت می کردند. والله برای یک فردی که به وضوح می بیند در معرض چه مهملاتی است اساسا دلیلی وجود ندارد که برود و تحقیق کند و ببیند مستندات این مسئله چیست. سریعتر و صریحتر آن است که بفهمد چه نیتی پشت این قضیه است. <br />از ایران باستان چهار صفحه بیشتر مطلب باقی نمانده است. کم کم علاوه بر حقوق بشر و تفکیک قوای مونتسکیو، ریشه های موسیقی ما را هم از آن قرائت می کنند. موسیقی عاشیقی در خون و پوست آذربایجان است و ایشان چگونه چنین ارتباطی داده در حالی که هنوز هیچ مستندی از موسیقی صد سال پیش ایران هم وجود ندارد. همین خود جواب مسئله است. ردیف را موسیقی ملی اعلام می کنند که متعلق به صد سال پیش است. ایشان از چند هزار سال قبل موسیقی عاشقی سند می آورد، مشکوک است؟ یا قابل تامل؟<br />تاریخ تاجگذاری آقامحمد خان قاجار در این کشور ثبت نیست اما برای کوروش روز تولد هم تعیین کرده اند. من به سهم خود دنبال مرضی هستم که در یکی از شفاهی ترین مناطق دنیا چنین مهمل می بافد. <br />از آن گذشته بیشر روی سختم در این مطلب کسانی بود که دیگران را بانی حذف زبانی و فرهنگی آذربایجان می دانند و خواستم بگویم مارادونا را ولش، غضنفرو بچسب.محمد باباییnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6221914157635362852.post-84536960899833813132012-07-09T21:59:29.705+04:302012-07-09T21:59:29.705+04:30اينكه دندانهاي سخنران را كرم خورده يا كتشلوارش را...اينكه دندانهاي سخنران را كرم خورده يا كتشلوارش را از عدلي تهيه كرده نقد حرفهاي او نيست. يك نفر كه تسلط نسبي بر حوزه فعاليتش دارد تحقيقاتي انجام داده و نتيجهي آن را ارائه كرده است. اينكه برخي فكر ميكنند اين نتيجه هويت قومي آنها را تهديد ميكند چيزي است مرتبط با احساسات شنونده. اگر مستنداتي داريد كه تاييد ميكند حرفهاي او بياساس است ارائه بفرماييد تا ديگران نيز استفاده برند. خزعبل خطاب كردن فقط احساسات و تعصبات قومي شما را نمايان ميكند نه چيز ديگر.احمدnoreply@blogger.com