در
فیسبوک دوستان از همدیگر دعوت میکنند، تا از ده کتابی نام ببرند که از خواندن آنها
بیشترین تاثیر را گرفتهاند. ابتکار قشنگی است. دوستانی لطف کرده و من را هم دعوت
کردهاند. به خاطر سایر دوستانم که عضو این شبکه اجتماعی نیستند، ترجیح دادم در نهالستان بنویسم. و اندکی هم در
خصوص علاقه به آن کتابها و نویسندگانش توضیح دهم. کتاب و مجموعه مقالات و آثار بعضی
نویسندگان خیلی برای من قابل تفکیک نبود.
1-
"گلستان" شریف سعدی. با آثار هیچ کدام از
بزرگان ادبیات کلاسیک، ازجمله مولانا و حافظ، هرگز نتوانستم به مانند سعدی
ارتباط برقرار کنم. حدس میزنم بزرگترین دلیل علاقه و شیفتگی من به آن بزرگوار،
همان ویژگی سهل و ممتنع بودن مجموعه آثار باشد. سعدی در خصوص مسائل بسیار مهم،
بسیار ساده مینویسد. غزلیات او ناب و ساده و عاشقانه و کاملاً انسانی است.
پیچیدگیهای چند لایه عرفانی را درک نمیکنم. و تا این لحظه اشتیاقی هم به درک
آنها پیدا نکردهام.
2- "طلا در مس" از دکتر رضا براهنی.
اغلب آثار نقد ادبی براهنی در این سه جلد جمع است. "کیمیا و خاک" و سپس
مجموعه این مقالات برای من بسیار تاثیرگذار بود. نکته جالب اینجاست که از خواندن همه نقدها لذت میبردم، بیآنکه
لزوماً اصل اثر را خوانده باشم. شیوه و سبک توجه ایشان به مسئله برایم جذاب بود.
بعدها متوجه شدم که این آثار در حرفه من هم تاثیر گذاشته است. مهمترین کار حرفهای
فرد یا موسسه تولید کننده نرمافزار کاربردی، تحلیل دقیق وضع موجود، شناسائی نقاط
ضعف و قوت و پیشنهاد راهکار مناسب به کارفرماست.
3- "کتاب
مقدس" شامل عهد عتیق و جدید، که دیدگاه من را در خصوص مذاهب به کلی تغییر
دارد. بیشترین پیروان تورات و انجیل در جوامع بسیار پیشرفته امروزی زندگی میکنند.
وقتی این مجموعه گرانقدر را به دقت خواندم، با سنتها و میراث اسلامی خودمان آشتی
مجدد کردم و بیشتر مأنوس شدم. آموختم که از مقدسات و متون دینی، به این راحتی نمیتوان
دلایل پیشرفت و پسرفت جوامع را استخراج کرد.
4-
مجموعه
آثار و نوشتهها و کتابهای آقای محمد قائد، برای من بینهایت تاثیرگذار بود و هست.
در تجارت جهانی اصلی هست که میگوید : «جهانی فکر کنید و محلی عمل کنید». برای من
محمد قائد نویسنده و روشنفکری است که جهانی میخواند و جهانی فکر میکند اما به فارسی
در خصوص مسائل عادی مینویسد. امری که نه تنها کمیاب است، بلکه برعکس آن با کمال
تاسف زیاد است. در آثار قائد کمتر از پیچیدگی های فلسفی میتوان سراغ گرفت. قائد
برای من سعدی زمان است. توصیف آنچه از نوشتههای محمد قائد میآموزم، کار دشواری
است. "دفترچه خاطرات و فراموشی" را حداقل دوبار و به دقت خواندهام. اما
مدام به آن سر میزنم و فیض میبرم.
5- "دموکراسی در امریکا" نوشته الکسی
دو توکوویل. این کتاب به خیلی از سوالات من در خصوص تمدن امریکائی جواب داد. شناخت
من از بزرگترین قدرت جهان، عموماً از منابع و مقالاتی با دیدگاه چپ بود. آن مطالب گرچه عالمانه بودند، اما جواب
یک سوال ساده را هرگز از آنها دریافت نمیکردم. چرا برزیل و آرژانتین مثل امریکا
نشد؟ این کتاب نشان میدهد که قدرت امریکا در واقع قدرت جامعه مدنی آن کشور است، و
ریشه تاریخی دارد. منابع و سرزمینهای بسیار وسیع در اختیار دیگران هم بود.
6-
آثار دکتر
عبدالکریم سروش را از کتابهائی که منتشر کردهاند، نخواندهام. بحثانگیزترین
مطالب ایشان را از مقالاتی که منتشر میشد، دنبال میکردم. از میان آنها ذات و عرض
دین یک شاهکار بود. و به کلی نگرش من به دین و مذهب را تحت تاثیر قرار داد.
7-
دو جلد
خاطرات آقای مهندس لطفالله میثمی که تاثیر بسیار متفاوتی از آنها گرفتم. همه این
کتاب برای من داستان عاطفه و انسانیت و مبارزه بود. از خود خاطرات لذت میبردم،
اما آنچه تحت تاثیرم قرار میداد، انسانیت و بزرگواری و شرف و پاکدامنی و وارستگی
مهندس میثمی در نقل خاطرات بود. در روزگاری که دروغ و تاریخسازی و مصلحت روز،
امری نهادینه شده است، میثمی آنچه را مشاهده کرده، صمیمانه بیان میکند. حتی اگر
فرد مورد نظر او امروز شخص تبهکاری بوده باشد. حتی اگر در حق تفکر و شخص او ستم
روا داشته باشد. از این دو
کتاب آموختم که گرچه انسان دشواری وظیقه است، اما میثمی
این وظیفه دشوار را به خوبی ادا کرده است.
8- "تفسیر سورآبادی" از ابوبکر عتیق
نیشابوری و با تصحیح شادروان سعیدی سیرجانی. البته قبل از انتشار این مجموعه پنج
جلدی، با معرفی دوستی، منتخب یک جلدی آن را با نام "قصص قرآن مجید" که
آقای یحیی مهدوی گردآوری کرده بود، مطالعه میکردم. این نسخه چند سالی مونس شبهای
رمضان من بود. بعضی از قصههای آن بسیار استادانه نوشته شدهاند. داستان مریضی و رحلت
پیامبر بزرگوار اسلام، و درخواست عکاشه برای قصاص ایشان، با همان شلاق خود پیامبر که
در خانه حضرت فاطمه بود، و سپس عیان شدن قصد آن صحابی برای رسیدن پوست تنش به پوست
رسول خدا، چنان استادانه و عاطفی و روان نوشته شده که نظیر آن را فقط در
شاهکارهای بزرگ ادبی میتوان سراغ گرفت. هر بار این قصه را خواندهام، بیاختیار تحت
تاثیر گرفتهام.
9- "برخورد تمدنها"ی ساموئل
هانتینگتون. واقعگرائی این کتاب خیلی من را تحت تاثیر قرار داد. وقتی آن را میخواندم
و میدیدم چقدر زیبا جایگاه ایران و ترکیه و روسیه و غرب و شرق اروپا را تبیین و
شکافهای مذهبی و گسلهای فرهنگی را دقیقاً ترسیم کرده، انگار گم شده خودم را پیدا
میکردم. وضعیت فعلی اوکراین، کمابیش و به همین شکل در این کتاب پیشبینی شده است.
وقتی جوان بودم و در اورمیه گروههای سیاسی مدام از خلق و مبارزه سخن میگفتند، من
که متعلق به محیطی کثیرالمذهب بودم، به وضوح مشاهده میکردم که یک موضوع مهم در
تحلیل انتزاعی این گروهها غایب است. کتاب هانتینگتون وقایعی از گذشته را به یاد
من میآورد که بطور غریضی چرائی آنها را درک میکردم، اما تحلیل مناسبی نمییافتم.
10-"سلجوقیان" که به نبرد ملازگرد و
شکست بیزانس و گسترش اسلام در آناتولی میپردازد. این کتاب را محمد شکِر نوشته و
نشر ادیان آن را ترجمه و منتشر کرده است. خود کتاب کاملاً معمولی است و روایت یک
نویسنده تُرک از فتوحات پادشاهان سلجوقی است. اما پس از خواندن آن متوجه شدم که
آنچه در خصوص تاریخ خواندهام، تمام و کمال مناقشهبرانگیز است. متوجه شدم روایت تاریخی در این کشور به مغول هم
رحم نمیکند. متوجه شدم که تاریخ زبان فارسی و تاریخ ایران در اقدامی ناصواب ادغام
شده و به عنوان تاریخ رسمی، تدریس هم میشود. اکنون بیشترین علاقهمندی من مطالعه چگونگی
روایت تاریخ منطقه و تاریخ ادبیات فارسی و تُرکی، از سایر منابع است. جرقه اصلی
این علاقهمندی را مدیون خواندن همین کتاب معمولی هستم.
و در خاتمه دو نکته را هم عرض
بکنم. اولین کتابی که خواندم اوایل دهه پنجاه و کتاب "حسنک کجائی" بود.
این کتاب را گروههای چپ اسلامی آن موقع منتشر کرده بودند. هدف داستان سیاسی بود، ولی من متوجه نمیشدم، اما خیلی از
خواندن آن لذت میبردم. در وسط تابستان، برف در روستا میبارد و حسنک تصمیم میگیرد که
اهالی را به کمک فرا بخواند، تا برفها را پارو و ابرها را جارو و خورشید را
دوباره بیابند. متاسفانه نتوانستم از آن کتاب نگهداری کنم. اکنون یکی از آرزوهای
من یافتن این کتاب است. و نکته دوم هم اینکه تا این لحظه حتی یک کتاب هم به زبان
آباء و اجدادی خودم نتوانستهام بخوانم. به امید روزی که وقتی از یک تُرک چنین
سوالی و درخواستی میشود، تجاربی را که از منابع تُرکی و زبان مادری خود کسب کرده،
با سایر هممیهنانش در میان بگذارد.