عمر نسبتاً کوتاه سال تحصیلی در آستانه
اتمام است و بعد از تعطیلات طولانی نوروز، تعطیلات طولانیتر تابستانی شروع میشود. سال گذشته در چنین ایامی
تصمیم جدید آموزش و پرورش مبنی بر احیاء کلاس ششم دبستان اعلام شد. همان موقع قریب
به اتفاق معلمین نمیدانستند که موضوع کتابهای ششم چیست و قرار است چه درسهائی
بدهند. امسال هم مطمئن نیستند که این روش همچنان ادامه خواهد یافت، و یا مجدداً به
روش گذشته بازخواهند گشت. البته مدیران و معاونان تاکید میکنند که آموزش و پرروش
به ادامه تصمیم خود، مصمم است.
آموزش و پرورش در مدارس ابتدائی هر تغییری
را که لازم دید، اعمال کرد. سیستم نمره دهی را حذف و به جای آن ارزیابی توصیفی را
گذاشت. کتابها را مدام تغییر داد و کلاس ششم را احیاء کرد. اما والدین که جای خود
دارد، معلمین نیز در جریان چند و چون دقیق این تغییرات نبودند.
با این اوصاف و با این ساعات محدود حضور بچهها
در مدارس، من و همسرم ناچار هستیم در تصمیم خود تجدید نظر کنیم و فرزندانمان را به
مدارس انتقاعی[1] بفرستیم.
اما معیار مدرسه خوب چیست؟ کدامیک از این مدارس سیستم آموزشی و پرورشی نسبتاً درست
و حسابی دارد؟
تا اینجا که بررسی کردهایم، این مدارس به
دو دسته تقسیم میشوند. یا به دانشآموز به چشم مشتری نگاه میکنند که در پی خود فرهنگ
"حق با مشتری است" را به دنبال دارد و آثار آن هم قابل پیشبینی است. و
یا چند مدرسهای که اسم در کردهاند، از همان راهنمائی بچهها را وارد مسابقه بیپایان
کنکور میکنند. انواع درسها و کلاسهای فشرده و درس و تست و درس و درس..
در مدارس ابتدائی، علی الاصول باید تمرکز
معلمین بر شیوه ارائه مطالب باشد. اما وقتی از معلمی با سابقه در خصوص نوع مدرسه سوال
می کردم و مشورت می خواستم، میگفت بعضی
کتابها به قدری سخت شده که او نیز این درسها را نمیداند و باید مجدداً یاد
بگیرد. ایشان مدارس انتفاعی را توصیه میکرد. چون ساعات بیشتری را به آموزش اختصاص
میدهند. وقتی درس ریاضی بیش ار حد مشکل میشود آثار آن را خیلی زود می توان دید.
به همان خانم معلم گفتم با این روال و چند سال بعد، برای اینکه سیستم آموزشی ما در
جهان یگانه باشد، چند واحد معادلات دیفرانسیل هم در درس ریاضی کلاس چهارم دبستان خواهند
گذاشت. ظاهراً متولیان جزء سختگیری بیشتر، شیوه دیگری برای ارتقاء سیستم نمی
دانند.
با معلم باسابقه دیگری مشورت کردم و وقتی به
ایشان گفتم آموزش و پرورش متداول می خواهم و هیچ ضرورتی نمیبینم بچههایم از هم
اکنون وارد مسابقه دانشکدههای پزشکی و فنی دانشگاه تهران بشوند، همچنان مدارس
دولتی را توصیه کرد. دستکم فضای این مدارس، خیلی بچهسالار نیست و از نظم اداری
حداقلی نیز برخوردار است.
در این تهران بزرگ، هنوز مدرسهای نیافتهایم
که بچهها تا بعدازظهر در آن مشغول باشند، و وارد مسابقه کنکور نشوند، و معمولی درس بخوانند، و ورزش بکنند، و
اندکی هم لذت ببرند، و مدیران مدارس هم به چشم مشتری به آنها نگاه نکنند. اهل فن
می گویند : «مینشود یافت، جسته ایم ما!»
[1] – در واقع اسم
این مدارس غیرانتفاعی است. از آن نامگذاری های مختص این کشور است که می گوید نامش
را نیار خودش را بیار. هیچ گربهای محض رضای خدا موش نمیگیرد. کسی سرمایهگذاری
نمیکند که فقط دخلش با خرجش بخواند و نفعی هم نبرد. سنت وقف را برای چنین خیرینی
گذاشته اند. مدرسه پولی باید هم هزینهاش را بگیرد و هم سرویس خوب بدهد و هم مالک
آن سود ببرد. در واقع باید انتفاعی باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر