۱۳۹۱ فروردین ۲۴, پنجشنبه

تبریز، چندمین شهر ایران است؟

زمستان سال 1362، بعد از ثبت نام در اولین سال تحصیلی پس از بازگشائی دانشگاهها، و تا زمان شروع کلاسهای درس، فرصتی فراهم شد تا اطراف شیراز را بگردیم. به اتفاق دوستان عموما همشهری و هم مدرسه که در این دانشگاه قبول شده بودیم، علاوه بر دیدنی های شیراز، کوهنوردی هم کردیم. در ارتفاعات اطراف شیراز و در جای با صفائی به مردی میانسال که در حال چوپانی بود، برخوردیم. من سر صحبت را با او باز کردم. از من پرسید، اهل کجائی؟ گفتم : ارومیه، سری تکان داد و پیدا بود اصلا چنین نامی به گوش او نخورده است. تعجب کردم!، و مجبور شدم نشانی بدهم. در نهایت گفت : «آها! طرفای تبریز». بعد از مدتی مصاحبت، متوجه شدم از کل منطقه آذربایجان، فقط با نام تبریز آشناست.
بعد از برگشت به دوستی اهل ارومیه که همراه ما نبود، این اتفاق را توضیح دادم. او نیز با خونسردی گفت : «چرا تعجب می کنی؟ کسی که بزرگترین دریاچه کشورش را نشناسد، اصلا ارزش فکر کردن ندارد» اما آدم حساسی مثل من، مگر می توانست ول کن قضیه باشد. در کوره دهات بسیار دور افتاده ارومیه، شهر های مشهد و شیراز و اهواز و آبادان و بندر عباس و حتی کرمان و یزد را می شناسند، و یا دست کم اسم آن شهرها را شنیده اند، اما این مرد به زحمت نام تبریز را به یاد آورد.
پایان همان سال که برای تعطیلات نوروز بر می گشتیم .دوستان تازه ای هم پیدا کرده بودم، از جمله دوستی اهل تهران که با هم، همسفر شدیم. در آن تاریخ، اتوبوسها از وسط شهر اصفهان و از روی سی و سه پل، عبور می کردند. قبل از ورود اتوبوس به دروازه شیراز، شهر زیبای اصفهان به خوبی قابل مشاهده بود. با دوست تهرانی ام صحبت از بزرگی اصفهان و نصف جهان شد. من این بیت فارسی، ترکی را برای او خواندم که : «اصفهان، نصف جهان – اولماسن، تبریز جهان» بعد که فارسی آن یعنی  اصفهان نصف جان، گر نباشد تبریز جهان را برای او گفتم، کاملا تعجب کرد. به شوخی گفت «این حرفها چیه میزنی؟ این اصطلاح ویژه اصفهان است و بقیه اش احتمالا فقط به درد شما ترکها می خوره». ساکت شدم! ما از بچگی وصف بزرگی و زیبائی اصفهان را شنیده و همواره بزرگی تبریز را به آن ضمیمه کرده بودیم. برای من به اندازه همان "اصفهان نصف جهان" بدیهی بود. آیا ما در جزیره جدائی از ایران بزرگ شده بودیم؟  اگر نه! چرا اینها، اینقدر از ما بی اطلاعند؟
در تمام مدت تحصیل و سالها بعد از آن همچنان ذهن من درگیر این موضوع باقی ماند. حتی نمره ماشینها را نیز در نظر داشتم. قبلا شماره گذاری ماشینها شامل شهر مبداء نیز بود و ارتباطی به شخص مالک نداشت. میزان حضور ماشینهای مثلا نمره اصفهان و یا شیراز را با میزان حضور ماشینهای نمره تبریز و ارومیه در همان شهرها مقایسه می کردم که همچنان نشان از ارتباطی کاملا یک طرفه داشت. در مدت سربازی نیز متوجه شدم پادگانها و مراکز نظامی در شهرهای آذربایجان از منظر سایرین، دور افتاده و به نوعی تبعید گاه محسوب می شود. پادگانهای خاش و سراب، آه از نهاد کسانی بلند می کرد که به علت امتیاز کم و یا نداشتن پارتی، ناچار از ادامه خدمت در آنجا بودند.
مشاهده موقعیت شهرهای ما برای دیگران، من را به صرافت انداخت که با یک روش شخصی موضوع را بیشتر بررسی کنم. تصمیم گرفتم سوالی را طرح کنم و به طور کاملا اتفاقی و به مناسبتهای متفاوت از هموطنانی که به آنها می رسم، بپرسم. در این سوال، سوال شونده را با اطلاع قبلی از کسانی انتخاب می کردم که اهل آذربایجان و به طور کلی غرب ایران نباشند. البته این کار را از زمان دانشجوئی شروع کردم، اما  بعدا کار نرم افزاری و درگیر شدن با نظامهای مالی و مدیریتی و پخش، بسیار کمک می کرد که سوال کاملا طبیعی جلوه کند. اتفاقی و بدون مقدمه می پرسیدم "چند شهر ایران را نام ببر!" و بعد توضیح می دادم که مثلا می خواهم به نام آنها و به طور آزمایشی مرکز توزیعی را ثبت کنم. شکی نیست که این مطالعه واجد شرایط و معیارهای علمی نبود، اما به وضوع مشاهده می کردم که تبریز، نه تنها بعد از مشهد و اصفهان و شیراز و اهواز و بندرعباس، بلکه از کرمان و یزد و نیشابور هم دیرتر به ذهن سوال شونده می رسید. ارومیه و زنجان را میشد حذف شده فرض کرد، اردبیل هم که به سختی شهر فرض می شد. مشخص است که شهریت و سابقه مدنیت در این شهرها، دست کمی از سایر نقاط ندارد، اما چرا اینگونه فراموش می شدند؟ اصفهان محله تبریزیها دارد اما در تبریز تعداد خانوارهای اصفهانی ساکن، یقیننا بسیار محدود است.
بی بی سی فارسی اکنون پرمخاطب ترین تلویزیون فارسی زبان است. بخشی از با سوادترین روزنامه نگاران کشور در آن مشغول به کار هستند. در تمام شبکه های خبری، گزارش آب و هوا، برای شهرهای اصلی تحت پوشش آن شبکه بیان می شود. مثلا یورونیوز پاریس و لندن و مسکو ... را پوشش  می دهد. بی بی سی فارسی نیز که به طور ویژه برای ایران و افغانستان و تاجیکستان است، دوازده شهر اصلی ایران را اینگونه دسته بندی کرده است:
صفحه اول: تهران، اصفهان، مشهد، شیراز 
صفحه دوم : اهواز، بندرعباس، کرمان، یزد
صفحه سوم :تبریز، سنندج، رشت، گرگان
این دسته بندی هیچ مبنای جغرافیائی و یا منطقه ای ندارد. حتی ممکن است سوال شود، مثلا کرمانشاه و همدان و زاهدان بر چه اساسی کم اهمیت تر از این شهرها ارزیابی شده اند؟ اما سوال اصلی تبریز است. به راستی تبریز چندمین شهر ایران است؟ می توان پذیرفت که نیت خاصی در این دسته بندی وجود ندارد و ذهن گردانندگان، ناخودآگاه تبریز را در این جایگاه قرار داده است. می‌توان تردید هم کرد. چون تاکید بیش از حد گردانندگان این رسانه به سمرقند و بخارا عجیب به نظر می‌رسد. سمرقند و بخارا جزو ازبکستان است. مردم این دو شهر سواد درست و حسابی فارسی ندارند. مثل ما تُرک‌های ایران که عموماً سواد تُرکی نداریم. اگر اهالی این دو شهر سواد فارسی هم داشته باشند، فارسی ایران را که لهجه معیار بی‌بی‌سی فارسی است به دشواری متوجه می‌شوند. و اگر متوجه بشوند، و سواد فارسی هم داشته باشند، با الفبای عربی آشنا نیستند. چون به سیرلیک می‌خوانند و می‌نویسند. اگر فرض کنیم که همه اینها را داشته باشند، و الفبای عربی را هم بشناسند، به ظن قوی در مدارس دینی آنجا درس قرآن می‌خوانند و کاری و نیازی به بی‌بی‌سی فارسی ندارند. آنوقت این تلویزیون روزی چندین بار آب و هوای سمرقند و بخارا را با الفبای عربی می‌نویسد، تا مبادا اهالی این دو شهر، در روز بارانی چتر خود را فراموش کنند و با سر و وضع نامرتب سر کار خود حاضر شوند.
پروموشن (تیتراژ شروع خبر) بی بی سی فارسی بسیار زیبا طراحی شده است. احتمالا تاکید بیش از حد به شمال و علی الخصوص رشت، به رئیس رشتی بی بی سی بی ارتباط نباشد، که به وضوح سوغات رشت را نیز تبلیغ می کند، اما سایر تصاویر، برآیند دیدگاه گردانندگان و تولید کنندگان آن است. از تخت جمشید تا اصفهان و شیراز، حضور پررنگی را در این پروموشن دارند، و در انتها به سازهای من در آوردی شجریان هم منتهی می شود، اما هیچ نشانی از تبریز و آذربایجان در آن نیست!. اتفاقی است؟ من شخصا تصور می کنم تعمدی در کار نیست. همان عواملی که اهمیت تبریز را برای عموم مردم تعیین می کند، روزنامه نگاران و برنامه سازان را هم، بی نصیب نگذاشته است.
باید توجه داشت که حضور پررنگ یک شهر و یا حتی یک برند در اذهان، فقط یک افتخار نیست، سرشار از مزایای اقتصادی هم هست. در هر نقطه جهان اگر از مردم آنجا سوال شود که چند شهر مهم در جهان را نام ببرند، احتمالا پس از شهرهای خود، بلافاصله پاریس و لندن را هم خواهند گفت. پاریس لبریز از توریست، تمام تلاش خود را می کند که همچنان سر زبانها باقی بماند. دشوار بتوان کسی را در جهان یافت که نام کوکا کولا را نشنیده باشد. با این وجود کوکا میلیاردها دلار هزینه تبلیغات می کند که همچنان موقعیت خود را حفظ کند.  
آیا تبریز شایسته چنین موقعیتی در سطح ایران است؟ شهری که در چند صد سال گذشته جزو تاثیر گذارترین شهرهای ایران بوده، هم اکنون حتی در ردیف کرمان و یزد نیز ممکن است دسته بندی نشود. شاید هم در آینده با بخشداریهای تازه  شهر شده، ناچار از رقابت باشد!.
سرنوشت محتوم تمام شهرهائی که زبان آنها در داخل یک جغرافیای سیاسی کم اهمیت تلقی می شود، نمی تواند خیلی درخشان باشد. این در حالی است که تبریز شهری زبان باخته است. انتطار موقعیت بالا برای شهری که زبان آن مدام در معرض توهین و تحقیر باشد، دور از واقع بینی خواهد بود. حتی شاید بتوان گفت با وجود چنین گرفتاری بزرگی، تبریز از پیشینه درخشان و قدرتمند خود بهره می برد و همین موقعیت را هم مدیون آن سابقه است. وگرنه شهری که زمانی نه چندان دور گل سر سبد شهرهای ایران بود، بیشتر از این هم استعداد فراموشی دارد.

۱۳ نظر:

  1. همه تبریز به خوبی می شناسند شما سطح جامعه آماری تو بالاتر ببر. همیشه آتیش بیار معرکه نباشید.

    پاسخحذف
  2. لیاقت تبریز خیلی بیشتر از اینهاست. من چند روزی در تبریز میهمان بودم. تصور می کنم اصرار خود تبریزی ها بر اثبات برتریشان (به خصوص به قول خودشان فارسها) قدری آدم را دلزده می کند. البته در هر شهری این گونه تعصبات را می توان دید. اما در شهرهای ایران مثل اصفهان حاصل تعریفهایشان از شهرشان این است که ببینید ما چه خوبیم! تکیم! بی نظیریم! اما در تبریز انگار می خواهند بگویند ببین در مقابل ما هیچی نیستی و هر چه داری هم که به ما مدیونی ... می دانید خیلی دوستانه نیست. آدم حوصله اش سر می رود. ولی شاید با رویی گشاده تر و رفتاری دوستانه تر و خوشامدگویی گرمتر تبریز بتواند نزد افکار ایرانیان به جایگاه واقعی اش (که بسیار والاتر از اوضاع فعلی اش است) دست یابد.

    پاسخحذف
  3. I am very sorry for you. I was born in Isfahan, , and I should tell you most of people in all over the Isfahan have great information about Tabriz , Oroomyeh , Ardebil and all over the azarbayejan.
    yashasin azarbayejan
    I believed Iran means azarbayejan and azarbayejan means iran
    long live isfahan ,

    پاسخحذف
  4. baba shoma koli problem darid !!!!!

    پاسخحذف
  5. مگر در مورد شهرهای قیر و کارزین و یا روستای بشاگرد صحبت میکنید که ممکن است عده ای نشاسند تبریز دارای تاریخ ، اقتصاد و فرهنگ دیرینه ای است من با خواندن مطلب شما بسیار متعجب شدم

    پاسخحذف
  6. من نه تبریزی هستم و نه اصلاً آذربایجانی. این را گفتم که بدانید در این مورد بی طرفم! احساس ِ شما را درک می کنم ولی بانظرِ شما مخالفم. اهمیت تبریز در تاریخ معاصرِ ایران ، اگر بیشتر از تهران نباشد ، کمتر از آن نیست. تبریز همیشه پیش گام و جلودار بیشتر دگرگونی های اجتماعیِ ایران بوده است. البته حساب تبریز با بقیۀ شهرهای آذربایجان جداست. خودمانی بگویم ، تهران و باقی شهرهای ایران در مقایسه با تبریز خیلی عقب هستند. تبریز بر خلاف تهران ، شهری با هویت و با تاریخی پر از افتخار است.

    پاسخحذف
  7. من بچه دهاتهای خوزستانم، اونقدر که ماکو، آستارا، ارومیه، و بلاخصوص تبریز را می شناختم شهرهای بقلی خودمونون رو نمی شناختم. من ۱۲ سال سوئد زندگی می کنم، ۷۰ یا ۸۰ درصد جوانان سوئدی نه تنها شهرهای مهم کشورشان را نمی شناسند بلکه اگر در مناطق استکهلم زندگی می کنند، منطقه های از همان شهری که زندگی می کنند را نمی شناسند. و البته شما نباید از هر کس انتظار داشتن اطلاعات برابر داشته باشید. آدم باید روشن اندیش و مثبت فکر کنه، و دنبال ایرادهای بنی اسراییلی نگرده. راستی می دونی اولین شهری که تو ایران، اولین چاه نفت رو کشف کردن و بعد اولین راه آهن قطار، اولین فرودگاه، اولین سینما، اولین آب تصفیفه شده و…. داشت کدومه؟

    پاسخحذف
  8. لازمه چند مطلب را ذکر کنم اولا ما در ایران ترک نداریم ترک یعنی اهل ترکیه . بلکه ترک زبان داریم آذربایجانی ها از خالص ترین نژاد های ایران هستند. من به عنوان یک ایرانی و اصفهانی به داشتن هم وطن آذری افتخار میکنم. و حتی فکر میکنم ریشه زبان پارسی که ما صحبت میکنیم از آذربایجان آماده باشه.
    به همه پان ترکیسم های عزیز میگویم آب در هاون نکوبید . زمانیکه در ایران حتی دولت مرکزی وجود نداشت آذربایجان نه تنها از ایران جدا نشد, بلکه آذری ها به تهران آمدند و به مملکت سرو سامان دادند .
    از پان ترکیسم عزیز میپرسم , بزرگترین شهر آذری نشین جهان کجاست. شاید بگویند تبریز .
    نه عزیزان اشتباه میکنید , بزرگترین شهر آذری نشین در دنیا تهران است با بیش از ٦ میلیون آذری .
    تبریز فکر نمیکنم بیش از ٣ میلیون جمعیت داشته باشه . پس اگرروزی به فکر جدائی قلب ایران هستید با تهران چکار میکنید . در جنوب اصفهان شهری هست به نام شهرضا که تماما آذری هستند. به همین خاطر میگویم در طول تاریخ هیچگاه آذری به کمتر از کل ایران رضایت نداده .
    آقای پان ترکیسم عزیز من در خانواده ام بیش از ١٠ فامیل سببی دارم که اهل ساران در تبریز و بوستان اباد و زنوز و ده سفید هستند . بچه های آنها چی هستند فارس یا آذری . نه آنها ایرانی هستند .

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. jalebeh, ta be hal be in ghazyeh ingooneh negah nashodeh bood.

      حذف
    2. اول من ارتباط پاسخ شما را یه متن نفهمیدم. صحبت من در تایید ادعای آقای بابایی نیست که اتفاقا من فارس زبان تهرانی از تبریز بیشتر از مثلا کرمان اطلاع دارم و اگر شیراز هم نرفته بودم اطلاعم از شیراز در حد رکن آباد حافظ بود و دروازه قرآن. شاید حق با کاربری باشه که جامعه آماری ایشان رو نامناسب دانسته اند.
      دوم اینکه مغالطه ای در جمله اول شماست. "ترک یعنی اهل ترکیه". ترک ها پیش از دوران مدرن و تشکیل کشور ترکیه بوده اند. داستان ساده است یک کلمه برای سه معنی بکار رفته است: نژادی ، زبانی و جغرافیای معاصر. شما به راحتی معنای اول را نفی می کنید. شبیه همین مغالطه را آنوری ها درباره پارس ها می کنند. خلاصه آنکه ما در ایران ترک داریم و بسیار هم داریم و هرگز اقلیت نیستند ومگر می شود در سرزمینی که نزدیک یک هزاره در آن ترکان نخبگان حکومتی بوده اند ترک نداشته باشیم. بهتر است بجای دادن امتیازهایی تخیلی برای نفی هویت دیگری، همدیگر را همان گونه که هستیم بپذیریم و حقوق همدیگر را محترم بداریم.
      سوم برخی نیز از مطالعات ژنتیکی استفاده می کنند تا بگویند ترکان ایران ترک زبانند و نه ترک نژاد. هر چند که خودم به این مطالعات علاقه مندم و شاید هم اینگونه نتیجه گیری ها درست هم باشند اما عدم صداقتی در ارجاعات به این مطالعات می بینم. آیا اگر این مطالعات جواب دیگری می داد باز هم به آن ارجاع می شد و حقوق دیگران را این دفعه تایید می کردیم؟ من بعید می دانم.

      حذف
  9. کی این ترکا خفه میشن خدا میدونه

    پاسخحذف