۱۳۹۳ فروردین ۱۲, سه‌شنبه

میترا فرازنده، هنرمند تالشی

میترا فرازنده اهل اسالم و متولد بیست و پنجم خرداد هزار و سیصد و پنجاه و پنج است. اکنون سی‌هشت سال دارد. وقتی چهار سال داشت والدین او متوجه رشد ناموزون او شدند. میترا به مریضی راشتیسم مبتلا بود. دستها و پاهای او درست رشد نکرد. فقط چهار سال اول زندگی را توانست راه برود. تا یازده سالگی بیماری او به اوج رسید. و اکنون نزدیک سی سال است که روی یک تخته صاف زندگی می‌کند. تقریباً هیچکدام از کارهای شخصی خود را به تنهائی نمی‌تواند انجام دهد.  
عدم تحرک استخوان‌های او را بسیار نرم کرده و خیلی زود درد شدید به سراغ او می‌آید. هر دو کلیه او سنگ دارد و بعضاً چندین روز پشت سر هم درد می‌کشد. فیزیک بدن او به گونه‌ای است که پزشکان ترجیح می‌دهند هرگز بی‌هوش نشود. تقریباً هیچ عمل جراحی روی بدن او امکانپذیر نیست. هر کدام از این مشکلات برای از پا در آوردن یک انسان کافی است. اما میترا یک انسان عادی نیست. شور زندگی و امید و عزمی جزم، از او انسانی فوق‌العاده ساخته است.
به مدرسه نمیتوانست برود. اما از طریق خواهر خود و در خانه خواندن و نوشتن یاد گرفت. وقتی معلمین منطقه اراده او را دیدند، به طور فوق‌العاده برای او کلاس خصوصی گذاشتند. اکنون میترا باسواد است. به سه زبان تالشی و فارسی و تُرکی تسلط کامل دارد. گاهگاهی به فارسی و تُرکی اشعاری هم می‌سراید. گیلکی و کُردی را نیز کامل می‌داند، اما به راحتی تُرکی و فارسی صحبت نمی‌کند. در استان اردبیل، عنبرانی‌ها زبان خاصی دارند، که هم‌حانواده تالشی است. از دوستان و خویشان خود زبان عنبرانی را هم یاد گرفته و بخوبی صحبت می‌کند. در منطقه تالش با هر کسی به زبان خود او حرف می‌زند. اندکی هم انگلیسی می‌داند. ذوق یاد گرفتن در این دختر پایان ندارد.
نمایشگاه نوروزی میترا
میترا بسیار خوش صحبت است. شخصیت محوری در میان دوستان و آشنایان دارد. سنگ‌صبور دختر پسرهای جوان تالشی است. شیرین حرف می‌زند. شاداب است و شوخی می‌کند و سر به سر دیگران هم می‌گذارد. و از همه مهمتر اینکه دختری آزاده و از نظر مالی نسبتاً مستقل است. درآمد اصلی میترا از فروش تابلوها و نمایشگاه‌هائی است که به کمک دوستانش در شهرهای مختلف برگزار می‌کند. تا کنون در تهران و رشت و اردبیل و مریوان و هشت‌پر نمایشگاه برگزار کرده است. ماه رمضان سال گذشته میهمان یک برنامه زنده تلویزیونی در اردبیل بود، که بسیار مورد استقبال قرار گرفت.


اتاق و محل کار میترا
اینجا اتاق کار و محل زندگی و فی‌الواقع محل دائمی نمایشگاه آثار اوست. ایام عید امسال افراد زیادی پای همین سفره هفت‌سین به دیدن او آمدند و آثارش را دیدند و چند نفری هم خرید کردند. علاوه بر نقاشی، منجوق‌دوزی هم می‌کند. در این کارها یاور اصلی او خواهرش جمیله است. متاسفانه جمیله نیز به طور مادرزاد ناشنواست. اغلب کارهای شخصی میترا را جمیله انجام می‌دهد.
میترا به همراه جمیله خواهر ناشنوای خود
نقاشی‌های زیادی کار کرده که با حوصله ویژگی‌های هر کدام را توضیح می‌دهد. طبعیت زیبای تالش و دریا و ییلاق و عشق و نمادهای مذهبی موضوع اصلی نقاشی‌های اوست. در منطقه، تابلوهای با مضمون مذهبی میترا طرفداران زیادی دارد.
پرفروش‌ترین تابلوی او "ضامن آهو" است. دیگر نقاشی پرطرفدار میترا "دختر تالشی" است. که عید همین امسال با قیمت خوبی به فروش رفت. می‌گفت دوست داشتم اینگونه لباس تالشی بپوشم. به نظر می‌رسد تصویر خودش را نقاشی کرده است. بعضی از آثار پرفروش خود را در چند نسخه نقاشی می‌کند. وقتی از او پرسیدم نسخه اصلی کدام است، با شیطنت گفت صورتحساب مخارج زندگی، نسخه اصلی آثار یک هنرمند است. 
"دختر تالشی"
اما روز سوم فروردین امسال تابلوی "آذربایجان مارالی" رکورد شکست. ابتدا یک ایرانی مقیم امریکا به او دویست دلار پیشنهاد داد. بعد شخص دیگری حاضر شد هشتصد هزار تومان نقداً بپردازد. رقابت خوبی شکل گرفت و در نهایت "آذربایجان مارالی" یک میلیون و یک صد و پنجاه هزار تومان فروش رفت.
"آذربایجان مارالی"
میترا از فروش خوب "آذربایجان مارالی" بی‌نهایت خوشحال شد. عینک و آستیگمات زیاد چشم‌ها، او را اذیت می‌کند. نمی‌تواند روی کاغذ سفید نقاشی کند. پزشکان قول داده‌اند که چشمان او عمل لیزیک شود. با همه تخفیفاتی که معمولاً لحاظ می‌کنند، باز ناچار است هزینه‌های سنگین جراحی و مراقبت‌های بعدی را فراهم کند. خاصه که هیچگونه بی‌هوشی برای او مقدور نیست. فروش تابلو از این بابت او را خوشحال کرد.
میترا روی تابلوهای خود قیمت نمی‌گذارد. کمتر شانس می‌آورد که بر سر یک تابلو میان خریداران رقابت صورت بگیرد. هرگز به مبلغ پرداختی خریدار اعتراض نمی‌کند. اگر کسانی از او تابلو بخواهند، معمولاً بسته‌بندی کرده و پست هم می‌کند. متاسفانه اتفاق افتاده که یا به مقصد نرسیده و یا به هر دلیلی پس از پُست، هزینه تابلو به دست او نرسیده است. اما ابداً این موضوع در روال کار او تاثیر نگذاشته است. هر کس با او تماس بگیرد و اثری از او را بپسندد، و امکان ارسال وجود داشته باشد، مضایقه نمی‌کند.
میترا در ضمن دایرة‌المعارف گویای تالش هم هست. همه لهجه‌های تالشی و شهرها و مناطق تالش را به خوبی می‌شناسد. آشنایان زیاد و محبوبیت فراوانی هم دارد. سرمایه اجتماعی او خیلی بالاست. یکی از دوستان من در دانشگاه کلرادوی امریکا و در مقطع دکترا روی زبان تالشی تحقیق می‌کند. از من خواست کسی را در تالش به او معرفی کنم. بی‌درنگ به او گفتم نگران نباش! فرماندار تالش دوست صمیمی ماست. وقتی با میترا آشنا شد، به من می‌گفت او از استاندار گیلان هم بیشتر در این منطقه نفوذ دارد. دوست من اکنون با دانشگاه گیلان همکاری می‌کند. مدام به ایران می‌آید و به مناطق مختلف تالش‌زبان از فومن و ماسوله و ماسال و شاندرمن و پره‌سر تا عنبران در اردبیل سفر می‌کند. تقریباً به همه لهجه‌های تالشی دسترسی پیدا کرده است. با کسانی در تالش مصاحبه کرده که جز تالشی زبان دیگری نمی‌دانند. دسترسی به چنین اشخاصی در نقاط دور افتاده تالش کار دشواری است. متاسفانه زبان تالشی در آستانه فراموشی است، و برای موضوع تحقیقات ایشان چنین مصاحبه‌هائی جنبه حیاتی دارد. دوست من همه این‌ امکانات پژوهشی سریع و مناسب در منطقه را مدیون سرمایه اجتماعی بالای میتراست. بعید نیست نام میترا در تز دکترای او هم ذکر شود.
میترا بیشتر دوست دارد با او در خصوص شعر و نقاشی صحبت شود. هرگز استادی نداشته و نقاشی را به طور غریزی یاد گرفته است. بهترین همراهی با او درگیر شدن با آثار اوست. انتقادپذیر است و دوست دارد یاد بگیرد. مثل هر هنرمندی اگر کسی خریدار آثار او باشد، بسیار خوشحال می‌شود. دختر تالش با دست‌های کوچولوی خود معجزه می‌کند، و تابلوهای بزرگی می‌کشد.
میترا در حال نقاشی

۷ نظر:

  1. دوست من جناب بابایی نوشته تامل انگیزی بود و میترا نمود عینی فلسفه اگزیستانسیالیسم سارتر هست. با کمال لذت نوشته شما را خواندم. یک پیشنهاد دارم برای معرفی هر چه بهتر این بانوی خستگی ناپذیر و باارده . یک صفحه فیسبوکی برایش تدارک ببینید و هم خودش و هم اثارش را معرفی نمایید. یا اگر باز شده است لینکش را بگذارید تا اطلاع رسانی کنیم.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. خیلی خیلی ممنون، پیشنهاد بسیار خوبی است. بررسی می کنم و اگر میترا صفحه ای نداشت، اقدام می کنم و به دوستان اطلاع می دهم.

      حذف
  2. آقا اللر وار, اما بو آذربایجان مارالی بیر آز مشکوک ایدی ها؛ بونو کیم اؤنریب!؟ سسینی چیخارتمارام ...

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ممنونام حیدربی

      هه! اوستون وورما آلانن آدی محرمانه دی :)

      حذف
  3. به میترا جان پیشنهاد می دهم که لوازم نقاشی اش را از مداد رنگی به آکریلیک تغییر دهد. آکریلیک ماده رنگی است که امروزه بیشتر هنرمندان از آن استفاده می کنند و در همه فروشگاه های لوازم هنری پیدا می شود و کار با آن ساده تر است. زود خشک می شود و نسبت به مداد رنگی قابلیت کار بسیار سریع تری دارد. ضمنا تکنیک های بسیار متنوع و جذابی هم دارد. اگر در اطراف ایشون، کسی نیست که این تکنیک ها رو به ایشون آموزش بده یا اینکه امکان این رو ندارند که به کلاس بروند، به من اطلاع دهید تا از راه مکاتبه بهشون آموزش بدم. موفق باشید. صفحه فیس بوک من: https://www.facebook.com/#!/pages/Shokoofeh-Azar-Art-Gallery/256973277788196

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. خیلی ممنون، تا آنجا که می دانم و با کمال تاسف میترا هرگز فرصت آموزش مناسب نداشته است. در اولین فرصت با ایشان تماس می گیرم و پیام شما را عیناً برای او می خوانم. با سپاس مجدد

      حذف
  4. خواهش می کنم خوشحال می شم که براشون بتونم کار کوچکی انجام بدم. منتظر تماسی از طرف ایشون هستم. بهشون سلام برسونید و بگید که از نظر من ایشون واقعا خانمی ارزشمند و قابل احترام و هنرمند هستند. ایشون هنری دارند که شاید خیلی از ما نداشته باشیم: هنر شاد بودن در شرایط بسیار دشوار!

    پاسخحذف