۱۳۹۰ آبان ۸, یکشنبه

در انتظار سالگرد ختنه سوران شاه شاهان

امروز که هفتم آبان است دهها اس ام اس دریافت کردم که سالروز تولد!! کوروش را تبریک می گفت. دوستان و همکاران که خوب می دانند من چه توجهی به این خزعبلات دارم در فرستادن چنین پیغامهائی امساک نمی کنند. جملاتی زیبا، در کلاس زرتشت و کنفوسیوس و بودا نیز از قول کوروش، پیوست تبریک سالروز تولد شاه شاهان است. جمع بزرگتری پا را از این هم فراتر گذاشته اند و هفت آبان را روز جهانی کوروش می دانند. روز جهانی که در هیچ نهاد جهانی ثبت نشده است. عده ای علاقه مند به شکوه موهوم باستانی، شخصا وکالت جهانیان را تقبل کرده و روز تولد آن یگانه عالم را روز جهانی کوروش نامیده اند. در سرزمینی که روز تاجگذاری بنیانگذار آخرین سلسله سنتی آن، یعنی آقامحمد خان قاجار هم معلوم نیست، در دو هزار پانصد سال پیش روز تولد یک پادشاه با دقت تعیین و به ثبت جهانی هم رسانده می شود. جل الخالق، چه عظمتی!. باید توجه داشت که بنیان گذاران در روز تولد، آدم مهمی محسوب نمی شدند. تاریخی ترین روز در شروع زندگی شاهانه آنها روز تاج گذاری است. در این سرزمین به غایت شفاهی، همان نیز برای آقا محمد خان قاجار ثبت نشده است. شاه قاجاری که خود فرزند رئیس یک ایل بزرگ بود و علی القاعده باید تولد او هم اهمیت می داشت. تردیدی نیست که چنین سرگرمی های کودکانه هیچ اهمیتی ندارد، آنچه که اهمیت دارد باور گسترده این بازیهاست. گردانندگان و قدرتمندانی که به کمتر از مدیریت جهان فکر نمی کنند، بد نیست اندکی با خود خلوت کنند و ببینند نتیجه این همه تبلیغاتشان، چه نتایج معکوسی داشته است. بازماندگان آخرین سلسه پادشاهی ایران تصور هم نمی کردند، در زیر سایه حکومتی که کلمه ملی برای نام مجلس خود را هم بر نمی تابد، چنین کوروش گرائی متداول شود.  وقتی زنده یاد صمد بهرنگی در رودخانه ارس غرق شد و کاملا تصادفی درگذشت، جلال آل احمد در مجله آرش مقاله ای نوشت و تلویجا ساواک را متهم به کشتن او کرد. دستگاه عریض و طویل شاهنشاهی هر کاری کرد، نتوانست از خود رفع اتهام کند. حتی سالها بعد از آن که سازندگان آن سناریو در مجله آدینه به مرگ عادی صمد بهرنگی اذعان کردند، باور آن برای بسیاری سخت بود. همان روز باید نظام شاهی متوجه می شد که حرف راست و مستند آنها نیز در مقابل شایعه رندانه یک مجله اعتبار ندارد.  
شهرداری تهران چند سالی است سعی می کند مرتب یادآوری کند که چه شهر شادی داریم. به هر مناسبتی در برج میلاد ترقه در می کنند و آتش بازی راه می اندازند. هنوز نفهمیده اند که استادان عزاداری سر سوزن استعداد این کارها را ندارند. نه تنها کسی را خوشحال نمی کنند، بلکه بسیاری از خودی ها را نیز با اعمال شنیع خود می رنجانند. امشب نیز آتش بازی راه انداختند. یعنی شهرداری تهران نیز روز جهانی کوروش را گرامی می دارد؟ جریان موسوم به انحرافی در مدیریت برج میلاد نقشی ندارد. آیا شهرداری تهران نیز به انقلاب هخامنشی پیوسته است؟  پس از پرس و جو و مشاهده تقویم، متوجه شدم امروز سالگرد ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه است. شهرداری تهران روز جهانی ازدواج را جشن می گیرد، ملت آریائی هم روز جهانی کوروش را.
حضرات دست بالا را در کشف مکان و مناسبت مقدس دارند و بعضا با ترمز بریده دست به اکشتاف می زنند. در گیلان سرعت کشف امام زاده های جدید صدای مقامات هم در آورد. نوادگان کوروش نیز در طرف دیگر ماجرا بی محابا می تازند. هر کس هم مخاطب خود را دارد. وقتی برای چهارشنبه سوری دنبال ریشه های باستانی می گردند، در حالی که سنت هفت روز هفته آشکارا ریشه در فرهنگ اقوام و ادیان سامی دارد، بعید نیست چند سال دیگر باستان شناسان وطنی علاوه بر آلت قتاله، کشف کنند که کوروش کبیر درست چهل روز بعد از تولد ختنه شده است. سازمان ملل هم که در انتظار این کشفیات تمدن ساز است، بی‌درنگ هفده آذر را روز جهانی ختنه سوران اعلام خواهد کرد. زمان قرار نیست همواره در خدمت کشف حقیقت باشد، بلاهت را نیز ذاتی می کند.

۲۳ نظر:

  1. چطور است هفت آذر را روز جهانی ختنه سوران کوروش اعلام کنیم یک ماه بعد از تولد.

    پاسخحذف
  2. فکر بدی نیست. یک خوانش جدید هم از استوانه کوروش ارائه دهیم که در آن علاوه بر حقوق بشر، به تاریخ دقیق ختنه سوران در سرزمینهای زیر فرمان کوروش هم اشاره شده باشد. درست یک ماه بعد از تولد.

    هفت آذر سالگرد ختنه سوران کوروش مبارک باد!

    پاسخحذف
  3. فکر جالبیه

    اتفاقا ما هنوز امیر پویا رو مسلمون نکردیم

    میزاریم همون روز که شگون هم داشته باشه .

    پاسخحذف
  4. امیر عزیز
    این هم یک اتفاق فرخنده است. امیر پویا ترکیبی از نام عربی و ایرانی است. ختنه هم سنتی یهودی اسلامی است که قرار است به همت باستانشناسان وطنی به دربار کوروش نیز راه یابد.
    کی به کیه،حالا اجازه بده یک روایت باستانی هم بسازیم. "هر کس در چنین روزی اقدام به ختنه کند، هرگز جواب رد نخواهد شنید." از امامزاده سید بیژن که سندش قویتر است.

    پاسخحذف
  5. توفيق گفت
    پسر با اين قلمت مرا چندسال جوانتر كردي واقعآ در تعجبم كه چطوراز خواب غفلت بيدار نمي شويم تاكي بايد با حماسه هاي دروغين خود را قول زده وبه تمدني كه نداريم فخر بفروشيم ومباهات كنيم آخر به اين قشرمردم فريب بايد گفت در كشوريكه 2500 سال پيش لوح حقوق بشر نوشته واجرا ميشده چرا بر عكس فرمول جهان طي ميكند؟ و امروز سير قهقرائي مي پيمايد كراتي كه ما در نمازمان به آن قسم ياد مي كنيم و يك روزي شمس و قمر قسمتي از مقدسات تلقي ميشد و تازه شق القمر كردن جزو معجزات باور هاي ديني آنهائي محسوب ميگردد كه كوروش را نيزجهانگشاعادل مي پندارند چرا نمي گويند از چه رو ما در گل مانده ايم وكرات توسط كشور هاي بي دين و بي سابقه تمدن فتح ميشود آنقدر بي خود بزرگ نمائي كرده اند كه آدم از اسم كوروش هم بدش مي آيد
    ياشاسين ياخچي قلم

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. درود برشما بعد از جمله تازیان به ایران و جنایات بیشمار اعم از کشتن صدها هزار اجداد و نیاکان ما و تجاوز به دختران و زنان باشرافت ایرانیذ و غارت ثروتهای ملی و مردم باکتک و اردنگی ایران زنده مانده از ترس مرگ مسلمان شدند و 1400 سال است این استعمار دینی تا امروز ایرانیان را انطور که میبینید بار اورده این استجمار عربی طولانی ترین استجماری است که در تاریخ بشر ثبت شده وقتی ایرانی بنیا میاید باید بازبان عربی مانند نامگذاری و وقتی هم مرد باز باید با زبان عربی و مراسم استحالا عماری عربی به گور برود .حالا ما مستعمره اعراب بیبانی حجاز حشت سر کورش جوک میگوییم .اما ننگ استعمار دینی اعراب دزد و ادمکش عربستان را میپذیریم .تس برادر مرگ است

      حذف
  6. توفیق عزیز
    خیلی خوشحالم که مطلب را پسندیدی. امیدوارم روزی از این بلاهت های روزمره نجات پیدا کنیم.

    اما لازم است حسابی از تو تشکر کنم که من را پسر خطاب کردی. نمی دانی چقدر خوشحال شدم. سه تا اتفاق اخیرا برای من افتاده که حسابی پکرم کرده که فقط یکی را تعریف می کنم. حدود دو سال گذشته مدیر عامل شرکت پپسی در تهران از همکاران و کارمندان جوان خود خواست پروژه ای را انجام دهند. نظر به محبتی که به من دارند از من هم خواستند که در انجام این پروژه همراه و راهنمای گروه باشم. بعد از مدتی که کار تمام شد گزارش را ارائه کردیم. ایشان کاملا راضی بودند و با محبت ویژه ای من را مورد تفقد قرار دادند و گفتند "می دانم که همکاران من را مثل بچه های خودت دانستی و چیزی را از آنها دریغ نکردی" انگار آب سردی را روی سرم ریختند. اینکه از عملکرد راضی بودند باعث افتخار من بود و اینکه با نهایت لطف قصد تشکر داشتند هیچ تردیدی ندارم ولی بلافاصله این سوال برای من پیش آمد، یعنی این خرسهای گنده جای بچه های من هستند؟ بزرگترین بچه من در آن تاریخ کلاس دوم دبستان بود. امروز با این خطاب تو بخشی از آن فاجعه روحی بر طرف شد.

    پاسخحذف
  7. سلام
    مي دونستم خوش صحبتي ولي تا اين حد نه والا
    به هرحال هر كسي را بهر كاري ساختن شما با اينهمه هوشو ذكاوت يك قوري در تواريخ بزنو ببين روز ختنه سوران واقعيش كي بوده واين اطلاعات ذيقيمت را در اختيار علافمندان سينه چاك بگزارديگه بابا توديگه كي هستي.... بينندگان عزيز

    پاسخحذف
  8. داود عزیز
    من که نصف تاریخ نادر شاه!!! را خوندم، "بی نهایت" گیج شدم که از من چقدر تعریف کردی و چه میزان دست انداختی. میدونم هر دو منظورت بوده، ولی نسبتش را نفهمیدم.

    پاسخحذف
  9. داود خان هم به میخ و هم به نعل زده است این نشان از محبت وی به کوروش است وگرنه صراحت قلم پیداکرده می گفت راست می گوئی و یا یک ادله برای ختنه سوران کوروش می آورد کوروش هم ساخته ذهن معلول است و گرنه چرا چنگیزرا بد و کوروش را عادل می نامند وبنامش لوح آزادی کشف میکنند

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس عزیز، امیدورارم به من وصله طرفداری از چنگیز نزنند. ولی اتفاقا چنگیز از یک منظر کارکرد فوق العاده ای داشت. قانون یاسای خود را اجرا می کرد و گفته اند هر قانونی از بی قانونی بهتر است. دوم، چنگیز به معنای امروزی سکولار بود و در ادیان امپراتوریش به معنای واقعی کلمه دخالت نمی کرد. همه اینها واقعیت تاریخی است. البته چنگیز وحشی هم بود.

      حذف
  10. اینها که می نویسم نظر شخصی است. روزگار است دیگر٬ یک نفر هم اینگونه فکر می کند. در ضمن به علت محدودیت حروف٬ یادداشت چند تکه شده.
    عرض کنم که آرام آرام کوروش خان گوی توهم را از اباعبدالله حسین برای طبقه متوسط می رباید. یادم می آید آیت اللهی به نام آیت الله عظمی تبریزی درگذشته بود. در تلویزیون دولیتی برنامه ای برای شناساندن آن آقای عالم بزرگوار تدارک دیده بودند. می گفت تاریخ تولد معظم له به روایتی فلان تاریخ است و به روایتی بهمان تاریخ. البته الان یک تاریخ مشخص در سایت ایشان وجود دارد. لابد بیت آقای مذکور صلاح ندیده بودند که عالم بزرگوار یک تاریخ درست و حسابی برای ورود به جهان نداشته باشند. آقای بابایی نیاز به مثال آوردن از ۲۰۰ ۳۰۰ سال پیش نیست. صحبت همین ۱۰۰ سال پیش است. آن دوستانی که اس ام اس میفرستند بگویید تاریخ تولد پدربزرگ خودشان دقیقا مشخص است که ۲۵۰۰ سال پیش تاریخ تولد انسانی دقیقا مشخص باشد. تکه پاره های این سرزمین درست فهمیده اند که در دنیای امروزی محلی از اعراب ندارند. ولی بعضی ها راه حل را غلط می نویسند. به دنبال دانشمندان ایرانی و نسل دومی های ایرانی که کاری کرده باشند در آنسوی آبها می گردند که برای خود هویتی دست وپا کنند. دیگر به این فکر نمی کنند که آن دانشمند و هنرمند در غربت به آنجاها رسیده وگرنه در وطن ممکن بوده دچار انواع مشکلات هم از طرف هموطن و هم از طرف طبقه ی حاکم شود. فارس و ترک و کرد و عرب و لر هم ندارد.
    حکایت ما و کورش شده عین قران کریم. اگر از سینه چاکان به حبل متین چنگ زده بپرسید در قران چه نوشته بعید می دانم خیلیهایشان ترجمه ی فارسی آنرا خوانده باشد. ولی اگر کلمه ای بد به قران بگویید٫ اگر دستشان برسد روزگارتان را سیاه می کنند.
    از آنطرف جماعتی می گوییند که قران عین تناقض است. هر صفحه اش را باز کنی٫ ضد همان را هم آن تو پیدا می کنی. کاملا مشخص است که هیچکدام از دو گروه قران را نخوانده اند که بدانند اصلا چیز خاصی جز جملات تکراری از فهم مردم حجاز ۱۴۰۰ سال پیش به علاوه ی مقداری داستان و متل سامی در آن نیست.

    پاسخحذف
  11. داستان به همینجا ختم نمی شود.عکس العمل بعضی از فعالین غیر مرکز نشین باید دریافت که عوض اینکه فارسها را تشویق کنند که منشور کورش خان را بخوانند که بدانند چندان هم به حقوق بشر امروزی ربطی ندارد٫ با منطق « حالا که اونها دارند چرا ما نداشته باشیم» دنبال توهمات می روند.
    یک دوست ترک با قاطعیت می گفت که حکومت دریاچه ارومیه را دارد از عمد خشک می کند که به معدن عظیم اورانیم واقع در کف آن دست یازد! دیگر به این فکر نمی کند که اگر اورانیومی وجود دارد٫ برای دست یازیدن به آن هزینه ی خشک کردن دریاچه بیشتر است یا حفاری در دریاچه کم عمق. اگر ما هم بگوییم که دوست عزیز! خشک شدن دریاچه یک فاجعه ی زیست محیطی است و باید جلوی آن گرفته شود. ربطی به کرد ترک و فارس ندارد. به اندازه ی کافی روشن است که باید تمام همت به کار گرفته شود که جلوی آنرا بگیریم. تکانی به خودت بده و ابعاد این بحران زیست محیطی را روشن کن عوض اینکه دنبال دلیل توهمی بگردی.
    یک خواننده ی کرد در بی بی سی با قاطعیت می گوید در دربار ساسانیان کردی (کردیی که ایشان صحبت می فرمایند) زبان رسمی بوده! انگار خودشان کاتب دربار بوده اند. من اطلاعات دقیقی ندارم و ممکن است مادر زبان کردی امروزین زبان دربار ساسانیان بوده باشد. ولی ایشان چنان با قاطعیت صحبت می کنند که انگار از۱۴۰۰ سال پیش هم زبانشان بدون تغییر مانده٬ همان که ایشان صحبت می کنند. حالا بگو که حق خواندن و نوشتن به زبان مادری به اندازه ی کافی واضح است و ربطی به زمان طهور زبان ندارد. حتی اگر زبان همین سال پیش اختراع شده باشد. نیاز به آسمان و ریسمان بافتن برای مشروعیت بخیشدن به این حق مشروع وجود ندارد.کسی حوصله ندارد برود دنبال اینکه مثلا چرا برزیل سعی در محافطت از زبان قبایل تازه کشف شده آمازون دارد هر چند آن زبانها ممکن است کتابت هم نداشته باشند. با همان منطق استدلال کند که باید از زبان تالشی و لاری مراقبت کرد. موضوع قوی یا ضعیف بودن و جمعیت تالش و لار هم نیست. اینها سرمایه ی بشریت هستند.
    اعراب خوزستان نقشه ی عربستانی که در ذهن دارند بیشتر به نقشه ی منابع نفت و گاز شباهت دارد تا به بافت جمعیتی اعراب. وگرنه کسی که به تنگستان و ایذه و رامهرمز سفر کرده باشد خوب می داند عجم بیشتراز عرب در آنجاها پیدا می شود. به نظر من اعراب ایران حق دارند شهر به شهر برای استقلال خودتان در یک رفراندم تصمیم بگیرید. حتی به نظر بنده به بقیه ی تکه پاره های ایران هم ربطی ندارد. ولی رامهرمز و بهبهان هم حق دارند برای آینده ی شهرشان خودشان تصمیم بگیرند نه آنها که نقشه می کشند.
    اینجانب اهل لرستان است یعنی لر هستم و مشاهده کرده ام که در سالهای اخیر جنبش ربط دادن اسطوره هایی مانند آرش و زن فلان امام و غیره و ذلک به لرها هستند (هر کس به زعم خویش). عده ای پا را فراتر گذاشته چیزهایی نظیر کشف آتش را هم به این خطه ربط می دهند. منبع اینکه آرش چطوری می شود که لر بوده هم اصلا مهم نیست. اگر بپرسید منبع٬ رجوع می دهند به طیف عجیب غریبی از نشریات معتبر گرفته تا انواع سنگ نبشته و موزه ی سازمان ملل. آنهم به طور شفاهی نه کتبی با لینک و مستند. بحث اینکه اصلا آرشی وجود داشته یا نه که اصلا مطرح نیست. کسی هم حوصله ندارد پی گیر باشد که مثلا در موزه ی مترپولیتن در بخش تمدن اسلامی فقط دو نوشته در مورد ایران وجود دارد که اتفاقا یکی از آنها در مورد لرستان است. (عکس تابلو را شخصا گرفته ام.) جملاتی در مورد جغرافیا و بعد توضیحاتی در مورد صنایع مفرقی. نشان افتخاری هم به لرستان نداده اند. کاملا علمی جزئی از تمدن دانسته شده نه بیشترنه کمتر. بعید می دانم بیشتر همشهریهای من بداند که سرزمینشان برای صنایع مفرقی اش در دنیای فرهنگ اهمیت می یابد. لازم به سرهم کردن خزعبلات آرش لرِ و موسیقی بسیار غنی لری و غیره نیست که اگر اهمیتی داشت تا حالا اجنبی ها یا تهش را درآورده بودند یا حداقل به اندازه ای که در تمدن بشری اهمیت دارد اشاره ای کرده بودند. فقط اگر واقعا وجود داشته یا دارند باید به عنوان میراث تمدن محافطت شوند.
    اهالی فارس هم که با کوروش خان گوی سبقت را از همه ایران که نه بلکه از همه ی دنیا ربوده اند. اگر کمی همت بگمارند قطعا روی آن تکه سفال منشور٫ حقوق بشر امروزی که سهل است می توانند فیزیک جدید و وقایع بیگ بنگ را هم رسد کنند. وقتی از قران کریم بشود اصول ترمودینامیک را بیرون کشید چرا از منشور حقوق بشر کوروش نشود.

    پاسخحذف
  12. تنها نقطه ی اشتراک محکوم کردن یکتاپرستان حاکم است. یادم می آید موجی به راه افتاد که در یاسوج مجسمه ی آریو برزن را در دعوای جماعتی با امام جمعه کندند به دلیل اینکه کپل اسب سردار به سمت تمثال شهدا بوده است. داد و قال که ای وای! طبقه ی حاکم به فرهنگ اصیل بی توجه است. اگر کسی در این کشور کارش به حیطه های مدیریتی بیفتد خوب می داند که آقای امام جمعه همانقدر که از آریوبرزن اطلاع دارد برای شهدا احترام قائل است. ندیده شرط می بندم احتمالا روی زمین یا منبع ثروت دیگری بین شورای شهر و شهداری و امام جمعه وسپاه و . . . مشکل پیش آمده. امام هم لازم دیده که یک زهره چشمی بگیرد. تو این خر تو خر مملکت اگر خواسته های همه طرفهای دعوا برآورده شود٬ امکان اینکه آریوبرزن پدربزرگ زن امام چندم شیعیان هم بشود وجود دارد. چرا که نه؟
    به نظرم سه داستان اینجا وجود دارد:
    ۱. بخشی ازمردم ساکن در تکه پاره های مغرور ولی تحقیر شده دنبال مشروعیت بخشیدن به خواسته های بحق خود با سیر در هپروت هستند. مشخص نیست که مرزهای تصادفی کنونی تکه پاره شود یا سر هم بماند٬ ولی خوب مشخص است که در بلبشوی فردا روز امکان اینکه جانورانی از نردبان های قدرت بالا روند و استبداد جدیدی بر پایه ی ناسیونالیسم بنا کنند اصلا کم نیست.
    ۲. ساکنان این نیرگستان در قرن بیست و یکم و دنیای جدید٬ ناخودآگاه درک کرده اند که محلی از اعراب ندارند. جماعت با دست و پا زدنهایی به دنبال هویتی که با ارزشهای جدید همخوان باشد می گردند. هر چند هنوز متوجه نیستند که دنیای مسطح (به نقل از فریدمن) برای بسیاری از آن ارزشهای واقعی یا برساخته ی آنها که جماعت مذکور فکر می کنند راست کار ارزشهای مدرن بشریت است٬ تره هم خورد نمی کند.
    ۳. به قول جناب قائد طبقه ی متوسط از هیچ فرصتی برای سرزنش طبقه ی حاکم فروگزار نمی کند. انگار نه انگار که بقول ابراهیم نبوی در این مملکت اوضاع از خرتوخر و شیرتوشیر گذشته و بیشتر شبیه خرتو شیر است. اصلا در اداره ی مملکت ایرانی-اسلامی استراتژی و نقشه راه و برنامه ریزی و امثالهم وجود ندارد که حالا بخواهد برای از بین بردن هویت اصیل باشد یا نه. جنگ بر سر منابع قدرت و ثروت است و لاغیر. این وسط هویت و زبان وفرهنگ و غیره هم خرد می شوند و گرنه لااقل در ایران امروز٬ بالانشینان وقت گرانبهایی که می تواند صرف چپو و سرکیسه کردن شود را هدر نمی دهد که نقشه بکشند که مثلا گویش یا زبان لری را هدف قرار بدهند.

    خلاصه اینکه در این اوضاع خر تو شیر٬ سبز شدن روزهای جدید مانند زادروز آقا کوروش در تقویمهای این تکه از خاورمیانه که یک اختراع از هزاران است. همان است که شما گفتید. در کف هرم مازلو گیر افتاده ایم در حالیکه زورمان به سرنیزه ی خلیفه نمی رسد. پس به جان هم می افتیم و با خودبزرگ بینی٬ برای دنیا اسطوره و نماد و مدیر هم می تراشیم.

    فرید

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. فرید عزیز،
      خیلی از این کامنت تو لذت بردم و با علاقه خواندم. آنچه که بیش از همه نظر را من جلب کرد نگاه نقاد تو به همه بود. فارغ از اینکه به چه قوم و قبیله و ملتی تعلق داری.
      من از سال 62 که از ارومیه خارج شدم و شیراز رفتم، حسرت زبان ترکی را می خورم. به تجربه دریافته ام که وقتی آموزش اولیه به زبان مادری نباشد چه آسیبی به آدم وارد می شود. از تقریبا سی سال پیش هر جا که دسترسی داشته ام در این خصوص گفته و نوشته ام. آن موقع که از ایمیل و حتی فکس هم فراگیر نبود، چیزی نوشته ام و دستی دم در یک مجله برده ام که چرا با زبان ترکی اینگونه برخورد می کنید؟ در شیراز که بودم چنان از تحقیر فرهنگ و زبان عربی ناراحت می شدم و حرف می زدم که هم خوابگاهی هایم به من ممد عرب می گفتند.
      اما امروز هم ناراحتم. انگار محکوم هستم که همیشه ناراحت باشم. چون این بند از نوشته تو را از منظری دیگر، و با تمام وجود حس می کنم :
      «ساکنان این نیرگستان در قرن بیست و یکم و دنیای جدید٬ ناخودآگاه درک کرده اند که محلی از اعراب ندارند. جماعت با دست و پا زدنهایی به دنبال هویتی که با ارزشهای جدید همخوان باشد می گردند. هر چند هنوز متوجه نیستند که دنیای مسطح (به نقل از فریدمن) برای بسیاری از آن ارزشهای واقعی یا برساخته ی آنها که جماعت مذکور فکر می کنند راست کار ارزشهای مدرن بشریت است٬ تره هم خورد نمی کند. »

      فعالان ترک ذره ای برای کردها احترام قائل نیستند. نمی دانم تحت تاثیر شکاف کرد و ترک در ترکیه قرار دارند و یا به هر دلیل دیگری، هیچ احترامی برای کرد در عمل قائل نیستند. محترمانه ترین مطلبی که از آنها خوانده ام این است که آذربایجان کرد هم دارد. انگار کردها دستشان چلاق است و منتظرند تا از دست این یکی راحت نشده، گرفتار ترک و زبان ترکی بشوند که بسی نسبت به فارسی از آنها دور تر است.

      وضع جریانهای کرد هم همینطوری است. سال 62 از دبیرستان فردوسی ارومیه دیپلم گرفتم. در کل دبیرستان ما که بزرگترین و مهمترین دبیرستان ارومیه هم بود، فقط یک نفر کرد بود که اتفاقا با او دوست هم بودم. اکنون در اثر مهاجرت بافت شهر عوض شده است. به نقشه هائی که گروههای سیاسی کرد از کردستان بزرگ می کشند توجه کن، انگار ارومیه از زمان مادها تا کنون شهری کردنشین بوده است. من که این را برای تو می نویسم ذره ای نسبت به این ملت که ستم مضاعف دیده بد به دلم راه نداده و نخواهم داد، صحبت از زیاده خواهی است که همه گرفتار آنیم.
      صدام حسین هر جنایتی خواست علیه کردها کرد. از بمب شیمیائی تا مهاجرت های اجباری. از چمله به زور خواست ترکیب کرکوک را عربی بکند. اکنون دقیقا همین کار را حکومت اقلیم کردستان می کند. به طور مستقیم از چندین دوست کرد و در کارخانه ها از کارگران کرد شنیده ام که با چراغ خاموش از ایران کرد مهاجر به کرکوک می فرستند تا بافت جمعیتی آنجا تا حد امکان یکدست شود.

      سالها پیش در صفحه آخر همشهری مطلبی خواندم که چیزی با این مصمون نوشته بود : بزرگترین آرزوی یک برده داشتن برده ای دیگر است.

      همه ما از یک عقب ماندگی رنج می بریم. روشهائی هم که به ذهنمان می رسد خیلی با شیوه صدام و حافظ اسد و قذافی و خلخالی فرقی ندارد.

      در ضمن آنچه که در خصوص کوروش نوشته ای که مقدس جدید طبقه متوسط ایرانی شده است، کاملا موافقم. من دوستانی دارم که هم تحصیلات بالا دارند و هم آدم بدون مطالعه ای هم نیستند اما چنان از کوروش جمله نقد می کنند که انگار یک آخوند تورات را به نفع اسلام مصادره می کند. چند سال پیش در هتل تارای مشهد رادیو را باز کردم. یک آخوندی حرف می زد. دیدم ده فرمان تورات را عینا نقل می کند و به امامان نسبت می دهد. الان هم جملاتی از کنفسیوس حکیم تا بودا را برمی دارند و نام کوروش را برا آن می گذارند و مردم باور باور می کنند!




      حذف
    2. اقا فرید سلام وقتی ما گذشتگان تاریکمان را برایشان جوک میسازیم اخوند فلان شهر هم مجسمه تاریخ سازان بزرگ ما را به زباله دانی میاندازد ما 1400 ساله مستعمره دین اعراب بیابان نشین هستیم که اجدادمارا با توسزی و پس گردنی و تجاوز به زنان و دختران ایرانی مسلمانمان کردند و ما هم باافتخار نامهای عربهایی را که به نوامیس ما تجاوز کردند بر فرزندانمان میگذاریم و برای کورش جوک میسازیم .ما امت سینه زن و زنجیر زن اعراب هستیم .

      حذف
  13. راستی کوروش کبیر در مناشه روز آریائی صبحانه چی میل فرموده بودند؟!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سلام بااحترام هموطن ..کورش همان صبحانه ای را انروز خورد که اعراب بیابانی 1400 ساله با توسری و تجاوز به دختران و زنان نیاکانمان از ان صبحانه بما دادند طولانی ترین استعمار در تمام تاریخهای جهان استعمار دینی 1400 ساله امت سینه زن ایران بدست اعراب بیابانگرد میباشد همان اعرابی را عرض میکنم که به مادران و خواهران و دختران اجدادما تجاوز کردند و نامهای تجاوزگران را ما ایرانیان با افتخار بر فزندانمان گذاشتیم تا یادگار باشد .

      حذف
    2. پاسخ به ناشناس که نوشتند حرفهای شما بوی نارا حت کننده جهل را میدهد .این حرف شما نشان دهنده این است که تاریخ ایران را حتی یک صفحه اش را هم نخواندید حمله اعراب مسلمان به ایران را خواجه حافظ شیرازی هم نوشته چطور شما نمیدانید فقط یک جوانمرد ایرانی بنام پیروز نهاوندی عمر خلیفه اعراب مسلمان را با 10 ضربه کارد در موقع نماز به دوزخ فرستاد .تاریخ بخوانید

      حذف
  14. حرفاتون بوی ناراحت کننهد جهل رو میده

    پاسخحذف
  15. dorood bar shoma va har an kas ke daraye
    andisheye enteghadi boode va an ra ravaj midahad
    zira yeki az bishomar dardhaye bidarmane Iranian
    bifekri taghlid va jav zade shodan
    ya haman harakate tudei ya gale var ast
    zende bad agahi
    zende bad azadi
    arman

    پاسخحذف
  16. دستور حمله به ایران 1400 سال پیش را یارو عمر خلیفه دوم اعراب بیابانی 1400 سال پیش داد که تمام تاریخ نویسان جهان کاملا ان حمله دزدان مسلمان عرب را خیلی واضح نوشته اند بخصوص در مورد تجاوز جنسی شرم اور به ده ها هزار دختران و زنان ایرانی که بعضی را هم در جلوی شوهرانشان مورد تجاوز قرار میدادند و بعد باشمشیر گردن شوهر را میزدند .و نوامیس ایرانیان را به مکه و مدینه به اسیری بردند و بنام کنیز و برده میفروختند .و غیرت را چنان در مردان ایران تقویت کردند که ایرانیان اسامی اعرابی را که خواهر و مادرشان را گا.....ند روی فرزندانشان تا امروز با افتخار گذاشتند که تا روز قیامت نام ان اعراب بیابانی را درخاطر داشته باشند و میزان غیرت شان را مردم دنیا بفهمند .فقط یک نفر مرد دران زمان پیداشد که براستی غیرت ایرانی واقعی را به بزرگترین دشمن ایرانیان نشان داد نام ان مرد واقعی پیروز نهاوندی بود که اسیر اعراب شده بود و منام غلام به عمر دشمن ایرانیان داده بودند که اورا ابو لو لو گذاشته بودند.پیروز نهاوندی یکروز در مسجد عمر ان دشمن ایران و ایرانی را در موقج نماز با 10 ضربه کارد گه به ماتحت عمر زد اورا روانه اسفل سافلین نمود و خدای اسلام هم به عمر که برای خدا نماز میخواند کمکی نکرد و با ما تحت کارد خورده رفت....ما ایرانیان لیاقت بیشتر از حکومت اخوندی را نداریم ..

    پاسخحذف