حمید در ذیل مطلبی که راجع به یک حیوان نجیب و مورد ستم مضاعف نوشته بودم، کامنت جالبی گذاشته است. من خود از خواندن آن بسیار لذت بردم. شاید خواندن آن برای خیلی از همکاران هم جالب باشد که چطور نحوه عرضه، فارغ از محتوای محصول یا خدمات، در قضاوت ما تاثیر دارد. برای دسترسی راحت، اینجا می گذارم.
از جمله مباحث مديريتي بحثي است به نام مديريت عرضه كه پس از انشعاب هاي فراوان از بحث اصلي كاملا تخصصي شده است. اين مبحث با وجود استقلال كاملي كه از بازاريابي، تبليغات، مديريت فروش و . . . دارد، از همه انها بهره ميگيرد. اين موضوع را مطرح كردم چون تمامي ايراداتي كه به جناب خر و انسانهايي با رگه هايي از اين نوع خريت وارد است، ناشي از سوء تد بير در همين زمينه است.
همه ما كم و زياد از اين خريت (منظورم از خريت توهين به كسي يا جناب خر نيست بلكه منظورصفتي است كه خر بدان متصف است) رگه هايي در وجودمان داريم حال يا در مقابل خانواده يا دوستان همزبانان هم وطنان همكاران و. . . اين رفتار يا ناشي از نوعي خودنمايي مظلومانه است يا سوء تدبيري است احمقانه در مديريت عرضه . شق اول مورد نظر من نيست اما در شق دوم پيشرفتهاي علمي در زمينه مديريت بشر را به نقطه اي رسانيده است كه اجازه خطا كاري بخصوص در مديريت كلان را ندارد. وقتي يك اشتباه كوچك ميتواند تاثيرات مهلك و ژرفي بر سرنوشت يك مجموعه بزرگ و در مواردي حتي كل بشر داشته باشد پس موضوع مهم است. دامنه اين موضوع، مديريت عرضه را نيز در بر ميگيرد و حتي مديران كلان هم با خريت ياد شده به راحتي مرتكب چنين اشتباهاتي مي شوند چه رسد به افراد عادي.
دقيقا به همين دليل به سوي مديريت الكترونيك پيش مي رويم تا خريت نهادينه ما كمتر بتواند منشا اثر انحراف از مدار گردد. بحثي كه شما پيش كشيديد كاملا رفتار شناسانه ، عميق و حاوي نكاتي بود كه معمولا از چشم ناظر عادي و عامي به دور است اما حيف ديدم كه از اين زاويه به آن پرداخته نشود.و صد البته مشتاقانه منتظر بودم تا بدانم كه اگر شماهم اين ضعف مديريتي را در بعضي ميبينيد ، راهكارتان چيست؟ امروزه براي حذف اين رگه هاي هر چند كوچك خريت در مديريت استراتژيك و مديران استراتژيست، صورت مسئله به كل پاك شده است. نرم افزارهاي مديريتي كاملا جايگزين هوش برتر و البته خطا پذير انساني شده اند. يعني خطا ناپذيري ماشيني جايگزين هوش انساني شده و انسان به سطح ديگري از مديريت تبعيد و محدود شده است.
اين نرم افزارها با درياف حجم عظيمي از اطلاعات از هزاران واحد يك مجموعه و پردازش آن در نهايت فارغ از هرنوع خريت انساني تصميم سازي كرده و مديران را مجاب به اعمال آن ميكنند. وزارت جنگ آمريكا " پنتاگون" بزرگترين كاربر اين نرم افزار است(البته در كشور ما هم وزارت نفت مدعي استفاده از آن است). حساسيت تصميمات دراين مراكز مي تواند پيامدهاي بي بازگشت و خطرناكي حتي براي كل بشريت داشته باشد به همين دليل اين تصميمات مي بايست به دور از هرنوع خطاي انساني باشد. با بوجود آمدن اين نرم افزارها احتمال اين خطا كاري ها در سطوح بالا ازبين رفته اما گاف هاي مديريتي مثل گاف مديريت عرضه را در سطوح خرد چه كنيم؟
يك ضرب المثل چيني مي گويد اگر شب هنگام در شهر يك چراغ رنگي روشن شود همه مردم آنرا مي بينند و نور و رنگش راتحسين ميكنند اما صبح كه خورشيد با آن عظمت طلوع ميكند كسي آنرا حتي نمي بيند. فكر كنم خورشيد هم دچار همان سوء مديريت باشد. در زندگي فردي شايد رفتار كج دار و مريز با اين خريت فقط لطماتي را به خود ما وارد كند و با آثار اجتماعي اندك، در نهايت بي اهميت جلوه كند اما هرچه هست اين خريت نه تنها هيچ ربطي به مظلوميت، انسانيت، نوع دوستي و . . . ندارد بلكه يك ايراد بزرگ و يك سوء مديريت فاحش است. اگر بتوان به خر مورد اشاره شما فقط يك ايراد گرفت آن اين است كه در نحوه، زمان، كيفيت، كميت وخلاصه همه ابعاد ارائه خدمت دچار حماقت است. زيبايي چشمانش هم زمختی خريتش را نمي پوشاند. در بعضي از روستاها روستاييان پاك دل و مهربان در فصول سرد سال خرها را در صحرا رها ميكنند تا خود را از شر تامين آذوغه شان خلاص كنند و دوباره در بهار آنها را زنده گيري كرده پالان كش (به ضم كاف) مي كنند. آيا اين خريت در مديريت عرضه نيست؟
فکر کنم این همان مدیریت زنجیره تامین CSM است که کلا محصول را رااز تولید تا عرضه SUPPLY زنجیروار مدیریت میکند .نمیدانم چرا در بخش دامداری مطرح شده نه در بخش مدیریت و حمل ونقل واقتصاد و...! ایا مدیریت خران و مدیریت خری منظور نویسنده محترم است یا خریت مدیران؟ ما که نفهمیدیم. بدیهی است که اگر حجم کار (مدیر وخر و خریت )زیاد باشه نیاز به نرم افزار و رایانه است!( سرعت و دقت ). بنظرم این بحث همانجا میماند بهتر بود و ..
پاسخحذفبینهایت
فکر می کنم منظور نویسنده همان مدیریت عرضه است. یعنی حداقل من اینطور فهمیدم. برای مثال من به شرکت زمزم شرق تهران دست کم پنج برابر شرکت همکاران سیستم سرویس می دهم. سیستم من ستون فقرات نرم افزاری آنجاست ولی همکاران سیستم تا پولش را نگیرد جواب سلامشان را هم نمی دهد. اما من برای عرض سلام هم بعضا مشکل دارم. بعبارت دیگر مدیریت عرضه من به این شرکت در مجموع مزخرف بوده است. شاید همین چیزهاست که باعث می شود من با خر، این حیوان نجیب، اینقدر احساس غرابت کنم. و از این بحثی که حمید کرده است ذوق زده شوم.
پاسخحذفبه نظر من مطلب فوق ديدگاهي جالب و قابل تامل است . اما صرفا فقط به عدم مديريت عرضه پرداخته است بهتر بود راهكارهايي نيز ارائه ميشد تا مفيد فايده باشد و خر صفتان (ي مثل خودم ) استفاده بيشتري ببرند.
پاسخحذفآقای نخعی عزیز
پاسخحذفمن هم دل خونی از دست خودم دارم. چون من را میشناسی، گمان نکنم به حساب خودنمائی بگذاری. بیش از یک ماه است منت مردم را می کشم که سیستم تان را بروز کنید تا پایان سال مشکل نداشته باشیم. آنهائی که زیاد هم هستند و این کار را نمی کنند پایان سال چه بلائی که سر من نخواهند آورد. بدبختانه هوب می دانند که در نهایت کارشان انجام خواهد شد. اعصاب خوردی من هم که اهمیتی برای آنها ندارد.
اقای بابایی! انچه به شما مربوط است مدیریت عرضه(به ضم ع)است که عرضه هم نیاز به مدیریت و ریاست و... ندارد ودر واقع ترکیب صحیح ان عرضه مدیریت یعنی لیاقت مدیر شدن است...!
پاسخحذفباهم بخندیم و به هم نخندیم.
راستی مدیر را از آخر به اول خوانده اید؟
روم سیاه
عرضه (به ضم ع) مقوله دیگری است. و بقول شما ممکن است من از آن بهره زیادی نداشته باشم. ولی مدیریت عرضه، درست عرضه کردن چیزی است که آدم دارای آن است.
پاسخحذفبه نظر می رسد شما هم نیاز به دقت زیاد در خواندن مطلب حمید دارید.
نه اقا خداوکیلی، اقای بابایی مدیر با عرضه ای هستن و دست کمی از مدیر گوگل ویاهو ندارن! اذیت نفرمایید و نیازی هم نیست از آخر به اول بخوانیدش!
پاسخحذفبینهایت!