۱۳۹۱ تیر ۱۰, شنبه

پس کی کتاب بخوانیم؟

سالها پیش در یکی از سرمقاله های آدینه، سیروس علی نژاد از آسیب های کتابخوانی با روحیه روزنامه نگاری نوشته بود. خودش را مثال زده بود که هر کتابی را دست می گیرد بیشتر روی سوژه ای که از پیش در نظر دارد، متمرکز می شود. بدیهی است که در چنین شرایطی اصل کتاب و پژوهشی که نویسنده وقت خود را صرف آن کرده، عموما از قلم خواهد افتاد. سیروس علی نژاد روشنفکر و نویسنده ای بود که کار روزنامه نگاری هم می کرد. وقتی ایشان از چنین آسیبی شکوه دارد، برای دیگران که خیلی هم اهل خواندن نیستند وضع دشوارتر هم خواهد بود.

در کتاب روح  پراگ، ایوان کلیما تنوع و زیادی منابع را عاملی می داند که ممکن است کیفیت را فدای کمیت کند :
اجداد ما با کتاب مقدس و با تعداد معدودی کتاب روزگار می گذراندند که نه فقط آنها را می خواندند، بلکه به یادشان نیز می سپردند. تلویزیون مجهول و ناشناخته بود. روزنامه هائی که می خواندند فقط شامل چند صفحه بود. اطلاعات کمتری در اختیار مردم گذارده می شد، اما زمان بیشتری برای سنجیدن اطراف و جوانب چیزها، و مشاهده مردم و طبیعت در اختیار داشتند. از آن همه، خیلی ها توانستند دیدگاهی از زندگی را روی هم بگذارند و آنگاه توانستند آن را بپذیرند. اما امروز؟ همه ما در سیلی از اطلاعات و اندیشه هائی زندگی می کنیم که اکثرا به محض پدید آمدن به زباله بدل می شوند. (روح پراگ، ترجمه فروغ پوریاوری صفحه 114)

این هر دو نقد از وضعیت کتابخوانی به دوران قبل از اینترنت و شبکه های اجتماعی مربوط می شود. دکتر عرفان ثابتی پژوهشگر و جامعه شناس در برنامه پرگار بی بی سی که در خصوص اینترنت بود، موضوع را از زاویه تلویزیونهای ماهواره ای و شبکه های اجتماعی بررسی کردند. ایشان تلویزیون را مثال زدند و گفتد که در گذشته چند کانال محدود داشتیم ولی اکنون صدها کانال ماهواره ای، وقتی برای تعمق در برنامه های آنها باقی نمی گذارد. ممکن است ساعتها این کانال و آن کانال بکنیم بدون اینکه در برنامه های آنها دقیق شویم. و بعد از شبکه های اجتماعی و تولید انبوه در آنها را مورد بررسی قرار دادند که چه آسیب هائی می تواند داشته باشد. به طریق اولی اینترنت و شبکه های اجتماعی فرصتی برای کتاب نگذاشته است.

روسای جمهور فرانسه همواره افرادی فرهنگی و فرهیخته بوده اند، شاعر و نویسنده و موسیقی دان. حتی سعدی کارنو  چهارمین رئیس، جمهوری سوم فرانسه نام خود را از سعدی داشت. علت این نامگذاری علاقه فراوان پدر بزرگ او به گلستان شریف بوده است. که نشان می دهد این مقامات تماما در محیطهای فرهنگی آموزش می دیدند. اما وقتی سارکوزی و سگولن رویال در دور پیشین با هم رقابت می کردند، یک تحلیل گر فرانسوی گفت آنها دیگر از نسل کتاب نیستند، از نسل تلویزیونند. بیراه هم نمی گفت،سارکوزی به کلی با سایر روسای جمهور فرانسه فرق داشت و بیشتر به نمایشهای تلویزیونی امریکائی تمایل نشان می داد.

برای نمایشگاه کتاب تهران (به نظرم اولین نمایشگاه بود) پروموشن فوق العاده ای طراحی کرده بودند. چند موضوع را در گذشته های دور و نزدیک و امروز نشان می داد مثلا از شیوه پیام رسانی باستان می گفت و بعد به تلگراف می رسید و در انتها از ماهواره مثال می زد که چه تغییرات فوق العاده ای واقع شده است. در انتها به کتاب رسید و گفت : دیروز کتاب، امروز کتاب، فردا کتاب.

دیروز کتاب، امروز کتاب و فردا کتاب زیباترین توصیفی بود که برای کتاب شنیدم. اگر سازنده آن آگهی در آن تاریخ شبکه های اجتماعی را پیش بینی کرده بود، باز می گفت فردا کتاب؟ به راستی کی باید کتاب خواند؟ با کدام وقت؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر